اخبار و مقالات وامیلون

تیم وامیلون همواره سعی بر این دارد علاوه بر طراحی و توسعه اپلیکیشن صندوق وام خانوادگی برای شما، منبع قابل اعتماد و کاملی از مقالات و اخبار اقتصادی و سرمایه گذاری را برای شما عزیزان فراهم اورد. امید به اینکه این اطلاعات و مجموعه تلاش تیم وامیلون راهنمای مناسب برای داشتن دید بهتر شما در عرصه اقتصادی و مالی باشد. لطفا با وامیلون در شبکه های اجتماعی همراه باشید و ما را در رسیدن به اهداف خود یاری کنید.

وامیلون یک اپلیکیشن رایگان صندوق قرعه کشی وام قرض الحسنه خانوادگی است که قابلیت استفاده از ان برای تمام سیستم عامل ها و دستگاه ها (iOS, Android, Window, Mac, Linux) محیا می باشد. در اپلیکیشن صندوق وام وامیلون کاربر صندوق را ایجاد کرده و سپس از دوستان خود جهت عضویت در سیستم دعوت می کند سپس اعضا مبلغی را روی هم می گذارند و قرعه کشی انجام می شود و تمام مبلغ و اندوخته جمع شده را به صورت وام قرض الحسنه به شخص برنده قرعه کشی پرداخت می کنند و او به صورت قسط های معیین این مبلغ را به صندوق (تمام اعضا) باز پرداخت می کند و این عمل به تعداد اعضا و سهام تکرار می شود تا به این صورت همه از این وام و اندوخته برخوردار شوند.

نرم افزار قرعه کشی وام قرض الحسنه وامیلون اساسا برای سهولت مدیریت، شفافیت حسابداری و در مجموع گسترش فرهنگ قرض الحسنه برای همه گروه ها، اصناف و اشخاص به صورت رایگان طراحی و توسعه داده شده است. در این سامانه وام همه افراد شانس این را دارند که در شروع راه اندازی صندوق برنده وام شوند و حتی اگر هم زود برنده قرعه کشی نشدند حداقل مقداری پول پس انداز و سرمایه گذاری شده است، ممکنه پس انداز کردن برای شما مثل بسیاری از افراد دشوار باشه ولی با استفاده از نرم افزار انلاین صندوق قرعه کشی وام وامیلون پس انداز کردن میتونه راحت، هیجان انگیز و لذت بخش باشه.

تعرفه تبلیغات در تلویزیون نیاز به اصلاح استراتژی و تعرفه متغیر دارد

تعرفه تبلیغات در تلویزیون نیاز به اصلاح استراتژی و تعرفه متغیر دارد

تبلیغات در تلویزیون برای همه باید امکان پذیر باشدرسانه ملی اسمش روشه ، ملی یعنی مال همه. تبلیغات در تلویزیون هم برای همه باید قابل انجام باشه همین قدر بسه یا بازم توضیح بدم ؟ توضیح میدم

اقا وقتی یک رسانه ملی شد یعنی مال یک نفر و دو نفر نیست که بتونن و بخوان راجع بهش هر جوری که بخوان تصمیم بگیرن. پس همه ملت توش سهم دارن ملی یعنی همین دیگه!

تبلیغات یکی از امور خیلی مهم در پیروزی یا شکست هر کسب و کار هست در این که شکی ندارید و اینکه یکی از تاثیر گذارترین جاهایی که میشه تبلیغات کرد همین رسانه ملی هست. درسته ؟

استراتژی غلط فعلی در باب تبلیغات در تلویزیون

الان استراتژی یه جوریه که فقط کمپانی های خیلی بزرگ و میلیاردر میتونن از تبلیغات تلویزیون استفاده کنن چون هزینه هاش خیلی بالاست. و اصلا مهم نیست که چی رو دارن تبلیغ میکنن و این تبلیغات چه اثرات سوء یا چه فرهنگ سازی غلطی رو به همراه داره. پول داری بفرما هر چی میخوای تبلیغ کن. (حتی اگه مصرف گرایی رو داری ترویج میدی)

این نکته رو در نظر داشته باشید که اگه شرکت های کوچک و نوپا بتونن جون بگیرن میشه رو کارافرینیشون و اشتغال زاییشون حساب کرد. و این کسب و کارها اکثرا پول تبلیغات در تلویزیون رو ندارن.

و از طرفی وقتی یک شرکت چند میلیاردی تو تلویزیون تبلیغات میکنه (و فقط اون میتونه تبلیغات کنه به خاطر هزینه تبلیغات ) دیگه جایی برای رقباش باقی نمیمونه پس شرکت ها و کمپانی های خیلی بزرگ ، بزرگتر میشن و شرکت های کوچیک اصلا نمیتونن رشد کنن و از پا در میان

در حالی که ممکنه اگر این شرکت های کوچیک بتونن رشد کنند بازار رقابتی تر میشه و میتونه روی کیفیت و قیمت محصولات تاثیر مثبت بزاره ، بحث اشتغال زاییش هم که سر جاش.

تبلیغات هم شده دوغ و ماست و اب میوه و چایی و سس و رب و قابلمه و ماهیتابه و کفش و ….. ، خدایی اینا چقدر نیاز به تبلیغات دارن و چقدر باید از زمان تبلیغات رو به خودشون اختصاص بدن ؟ خب اگه دوغ بخوام میرم یکی میخرم یا رب ، یا واقعا فکر میکنی که کسی هست که قابلمه و کفش نداشته باشه !! شرکتی که چند ده میلیارد هزینه تبلیغات میکنه و هر هفته چند ده میلیون جایزه میده اونم برای خرید یه …. خب یکم بیشتر پول تبلیغات بده عیبی نداره اگه هم تبلیغ نکرد نکنه اتفاقی مهمی نمی افته یکی دیگه هست که تبلیغ کنه! نیست ؟

 

جالبه بدونی که خودت نمیتونی تبلیغات خودت رو درست کنی ( البته میتونی ولی باید تایید بشه ) و بهتره با شرکت هایی قرار داد ببندی تا اونا برات تبلیغات درست کنند ( تبلیغات اونا حتما تایید مشه ) اونام که هزینه هاشون …. بله دیگه. (تبلیغی که خودت درست کنی شاید تایید نشه البته شاید. فکر کن بشه). بالاخره یه ایرادی از توش در میاد اگه پول به شرکت واسط ندی میفهمی که (البته شاید) حالا این شرکت های واسط توسط کی داره اداره میشه نمیدونم . شاید …. بگذریم

انتقاد الکی که به درد نمیخوره باید راه کار هم ارائه داد ، بله راهکار هم دارم:

به صورت خیلی ساده مسئله اینه : ایجاد عدالت برای بهره مندی از خدمات تبلیغات رسانه ملی

راهکار عادلانه برای تعرفه تبلیغات در تلویزیون :

تعرفه تبلیغات در تلویزیون رو برای شرکت های مختلف متغیر بزارن مثلا ۵ مدل تعرفه پس ۵ تعرفه داریم به شرح زیر

  • سه برابر تعرفه عادی
  • دو برابر تعرفه عادی
  • تعرفه عادی
  • نصف تعرفه هادی
  • یک سوم تعرفه عادی
  • تبلیغ اولی ها

زمان تبلیغات هم تقسیم بندی کنند به ۵ قسمت

  • مثلا در ۲۴ ساعت در یک شبکه ۵ ساعت تبلیغات نشون میدن خب میشه تقسم بر پنج کرد

شرکت هایی هم که میخوان تبلیغات در تلویزیون داشته باشن رو تقسیم بندی کنند به ۵ حالت

  • شرکت های خیلی بزرگ و پولدار
  • شرکت های تقریبا بزرگ
  • شرکت های رشد کرده و بالغ شده
  • شرکت های در حال رشد
  • شرکت های نوزاد

حالا اینکه چه جوری میشه شرکت ها رو تقسیم بندی کرد هزار تا راه داره، ساده ترینش اینه که این شرکت چقدر تا به حال توی تلویزیون تبلیغات داشته بالاخره این تبلیغات یا باعث رشد شون شده یا خیر.

اگه رشد کرده که خوب خوش به حالش، حالا یکم بکش کنار تا بقیه هم رشد کنن یا اگه میخوای باشی باید بری یه پله بالاتر . بگذریم راه حل برای تشخیص تقسیم بندی شرکت ها فراوونه ، البته اگر کسی بخواد این کار رو انجام بده.

بقیه اش راحته دیگه به نسبت اندازه شرکت و همون قدری که از خدمات تبلیغات استفاده کرده باید یه پله بره بالا تا جا برای رشد بقیه باز بشه. رسانه ملی هم پولی که از تبلیغات در میاره کم نمیشه فقط از بعضی شرکت ها بیشتر میگیره و این مقدار اضافی رو نمیزاره تو جیبش ( دقت کنید نمیزاره تو جیبش ) به جاش از شرکت های کوچک کمتر میگیره. و فقط به فکر خودش و کمپانی های وابسطه به خودش نیست و یه کمی هم به فکر اقتصاد کشور و مردمه.

اینجوری شرکت های کوچیک هم میتونن رشد کنن و از پله اول شروع کنن به بالا رفتن و نیاز نیست از اول برن رو پله پنجم. یه پله یه پله میرن بالا و رشد میکنن

اگه فکر میکنید که این راه کار خوبه خب انتشارش بدید تا بقه هم این درخواست رو بکنن. بالاخره باید از یه جایی شرو بشه دیگه.

 

 

رونق کسب و کار و رونق تولید با صنفی سازی صنعت شهرها

رونق کسب و کار و رونق تولید با صنفی سازی صنعت شهرها

رونق تولید و رونق بخشیدن به صنعت و بهبود اوضاع کسب کارها بخش اساسی و بسیار مهم ارکان هر کشور است.

اخیرا مطلبی دیدم که در یک شهر تقریبا اکثر مردم به پخت نان مشغول بودند( شهر کُمشِچِه ) نکته خیلی مهم این بود که در این شهر هیچ کس بیکار نیست جالب است نه ؟!! (نانی که تولید میکردند را میفرستادند به شهرستهای دیگر حتی بعضا به کشور های دیگر هم ارسال کرده بودند )شاید شما هم شنیده یا دیده باشید که بعضی از شهرها در تولید و صنعتی خاص معروف باشند مثلا کاشت میوه ها و محصولات کشاورزی خاص مثلا دماوند سیب تولید میکند. یا در خراسان زعفران یا خربزه‌ای اعلا تولید میشود در کاشان گلاب و عرقیات و  یا در یک شهر دیگر پسته  ، زرشک ،‌عناب ، فرش یا صنایع دستی دیگر. هر شهر نسبت به مزایای نسبی مثل آب و هوا یا مواد اولیه یا نیروی انسانی متخصص و هنرمند یا …. میتواند محصول خاص خود را تولید کند.

نان کمشچه

طبق عادت معهود خودم سعی میکنم با ذکر چند مثال و البته بر مبنای مقدمه فوق ، بررسی کنم که چگونه میتوان صنعت و کسب و کار را در شهرها رونق بخشید ؟

در مثال بالا گفتم که در شهرستان کمشچه تقریبا اکثر افراد شهر به شغل پخت نان اشتغال دارند. حالا این موضوع را باید بیشتر بررسی کنیم

چرا در این شهرستان این شغل را انتخاب کرده اند؟

چرا در این شغل موفق شده اند؟

چه زیر ساخت‌ها و امکاناتی داشته‌اند و چه زیر ساخت‌هایی را فراهم کرده‌اند و چگونه کسب کار خود را رونق داده اند ؟

 

  1. خب همانطور که همه میدانیم اولین چیز برای پخت نان گندم و آرد هست پس باید در این شهرستان گندم خوبی به عمل بیاید تا بتوان از آن نان خوبی هم تهیه کرد ( باور کنید برای موفقیت لازم نیست چشم بسته غیب بگوییم فقط کافی است با چشمان باز موضوعات رو بررسی کینم)
  2. وقتی شما میخواهید کاری انجام بدهید باید نیروی انسانی ماهری برای انجام آن کار داشته باشید پس نانواهایی میخواهید که باید در این کار تبهر، سابقه و علاقه داشته باشند .
  3. نکته: مردم این شهرستان میتوانستند مثل خیلی از کشاورزان دیگر صرفا گندم تولید کنند و خود گندم را بفروشند که در این صورت سود بسیار کمتری میکردند علاوه بر این اکثر مردم شهر بیکار بودند.
  4. آنها شاید به واسطه آب و هوا و خاک خوب گندم خوبی برداشت میکردند، ولی بعد از آن خود آگاه یا ناخودآگاه به این فکر افتادند که باید نان تولید کنند و آن نان را به شهرستان های اطراف صادر کنند . گندم داشتند تبهر هم داشتند ولی بعد به فکر صادرات نان افتادند بعد شروع به بازار یابی ، بالا بردن کیفیت نان ، ساخت تنور های بهتر و ….. کردند.
  5. شاید برای بعضی از امور پر هزینه  با هم مشارکت کرده و بعضی از کارهای خود را به یک گروه واسطه که متشکل از نیروهای خودشان بوده افتاند. مثلا یک کامیون که هر روز نان تمام اهالی را به شهرهای اطراف برساند. به این صورت هزینه ارسال مشترک شده و هزینه حمل و نقل کمتر میشود. یا مثلا یک یا چند اسیاب و اسابان که هزینه آنها را خودشان تامین میکنند و گندم تمام اهالی رو به ارد مرغوب تبدیل میکند وقتی خودشان صاحب آسیاب باشند هزینه آرد کردن هم کمتر میشود و شاید خیلی هزینه های دیگر که افراد به تنهایی از عهده آن بر نمی‌آیند ولی چند نفر با هم میتوانند آن هزینه‌ها را پرداخت کنند.

این یک مثال واضح و موجود بود

مثال دیگر که شاید شما هم خیلی راجع به آن شنیده باشید زعفران است. که ایران صاحب بهترین نوع آن در جهان است.

مردم قائنات تولید کننده بهترین زعفران جهان . اگر در قائنات یک نفر فقیر یا بیکار  باشد هیچ کس جز خود او و همشهری های او مقصر نیستند چرا ؟ شما فکر میکنید این مزیت کمی است ؟!‌بهترین کیفیت در جهان ، آن هم زعفران . یک دنیا مشتری این محصول هستند. میتوانید فکر کنید چه فرصت های بالقوه ای موجود است؟ اغراق نیست اگر بگوییم که در کل خراسان نباید کسی بیکار یا فقیر باشد فقط با همین یک پتانسیل. در جریان باشید که در خراسان بیش از این یک مورد پتانسیل تجارت وجود دارد.

زعفران قائنات

  1. افرادی باید به دنبال تحقیق و توسعه بیشتر محصول باشند این افراد در زمینه های پیاز زعفران ، اماده سازی خاک ، کود ، آبیاری و …. به تحقیق بپردازند و به این سوال همواره پاسخ بدهند که چطور محصولی بهتر و بیشتر میتوان تولید کرد؟
  2. افراد دیگری باید در زمینه بهینه سازی و اختراع و تولید ماشین الات لازم برای تولید فعالیت کنند ماشین آلات اماده سازی خاک ، کاشت ، برداشت ، نگهداری  ، پاک کردن گل زعفران ، خشک کن و …..
  3. عده ای میتوانند در زمینه بازیافت گل زعفران فعال باشند
  4. عده هم به کار تولید کاشت و تولید زعفران مشغول میشوند.
  5. عده ای میتوانند در بخش بسته بندی که میتواند بسیار مهم و اساسی باشد فعال باشند . مشکل بسته بندی به شدت احساس میشود.
  6. عده ای میتوانند راجع به بازار تحقیق کرده و انواع بسته بندی یا محصولات فرآوری شده که مورد پسند انواع مشتری هست را کشف کنند.
  7. نباید زعفران به صورت فله به فروش برسد در بهترین حالت باید فرآوری شود و در مرحله بعد باید به صورت محصول بسته بندی روانه بازار شود .
  8. داستان فروش و بازار یابی هم که به نوعی مهمترین و پر سود ترین قسمت مسئله هست که جای خود را دارد . اگر بخواهیم همین یک موضوع رو مورد بررسی قرار دهیم مطلبی جداگانه باید بنویسم.
  9. جوان تر ها میتوانند شروع به فعالیت در شبکه های مجازی و ساخت و تولید انواع محتوا و تبلیغات به هر شکل ممکن کنند .( فیلم ، عکس ، نوشته ) مستند سازان و فیلم سازان حرفه ای هم که جای خود را دارند.
  10. اهالی میتوانند در صنعت توریست و گردشگری هم فعالیت کنند. یک ایده میتواند این باشد که در فصل برداشت گردشگران را دعوت کرده و انها را در کار برداشت و پاک کردن گل زعفران شرکت داده و آنها هم زعفران خودشان را خودشان برداشت کرده پاک کنند و بعد از خشک کردن این زعفران را با قیمت کمتر بخرند گردشگران هم میتوانند زعفران اصل و با کیفیت بخرند . شاید علاقه مند به سرمایه گذاری یا مشارکت در بعضی از قسمت های ذکر شده شوند. و این فعالیت خود را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارند و دوستان انها هم به این کار علامند شوند. شاید بتوانند یکی از هنرمندان یا ورزشکاران داخلی یا خارجی را به این کار ترغیب کنند و یک فیل تبلیغاتی خوب بسازند.
  11. دولت هم …. چیزی برای گفتن نداریم. همین قدر که شرایط را سخت تر نکند کمال تشکر را خواهیم داشت . البته اگر بخواهد میتواند در زمینه اموزش و پرورش ، زیر ساخت ، تحقیقات و بازار فقط کمک کند ورود نکند تاکید میشود فقط کمک کند که خود اهالی فعالت کنند .
  12. اموزش و پرورش و فنی و حرفه ای هم باید نسل بعدی را برای تولید بهتر و بیشتر و آشنایی با پتانسیل های خود اماده سازد. چرا دانشگاه تخصصی در زمنیه زعفران نداریم ؟ چرا در قائنات باید بچه ها حسابان و دیفراسیل ریاضی مهندسی عربی یا زبان انگلیسی ( البته همه این دروس برای یک سری افراد مهم و لازم است البته نه برای همه )و …. بخوانند چرا درسهای تخصصی در باره ی زعفران نمیخوانند .
  13. مردم قائنات و فعالان این حوزه باید یک سری از فعالیت ها را با هم انجام دهند به نوعی تعاونی داشته باشند مثلا افراد با تجربه و توانمند را به مسافرات های تحقیقاتی بفرستند که مثلا در اروپا یا اسپانیا زعفران چگونه بسته بندی میشود و مشتری ها چه چیزی را میپسندند این افراد باید این تجربه ها را در اختیار تولید کننده قرار بدهند. یا هزینه تولید ماشین الات یا تحقیقات یا اختراعات یا …. این موارد میتواند به صورت مشترک از صندوق تعاونی پرداخت شود تا بتوان کارهای پرهزینه را درست انجام داد.

در شهری که همه در جستجوی طلا هستند کسی ثروتمند میشود که بیل و کلنگ میفروشد. لازم نیست همه زعفران بکارند زعفران یا هر محصول دیگر میتواند یه هسته برای تعداد زیادی شغل و مقدار زیادی ثروت باشد کافی است که درست نگاه کنیم و درست برنامه ریزی کنیم.

فعالیت برای هدف مشترک

زعفران قائنات ، یا نان کمشچه تنها دو مثال بود و  شما میدانید که هر شهر و صنعت پتانسیل های خود را دارد که با کمی فکر میتوان آن صنعت را گسترش داد.

ما در ایران محصولاتی مثل زعفران کم نداریم محصولاتی مثل زیتون ، خاویار ، پسته ، بادام ، انواع گیاهان دارویی خاص ، فرش و سایر صنایع دستی ،فیروزه و سایر سنگهای معدنی و جواهرات ، چرم ، پوشاک ، مبل ، پارچه  و …. لازم نیست پیچیده فکر کنیم و به دنبال پتانسیل خیلی عجیب و غریبی بگردیم از نان ساده تر هم مگر یافت میشود. حتی میتوانید به نمک هم فکر کنید .

نکته مهم این است که نباید به فکر ساخت پتانسیل بود و فقط کافی است که پتانسیل موجود را شناخت و آن را گسترش داد. و نکته دوم این است که افراد باید به یک هدف مشترک فکر و در راستای آن هدف فعالیت و همکاری کنند.

در نظر داشته باشید که نویسنده این مطلب تخصص کافی و لازم برای زعفران یا نان یا … را ندارد پس اگر در مثال های بالا ایرادی میبینید میتوانید آن را به پای نداشتن تخصص کافی بنده ” مقداد ترابی پور ” گذاشته و این مطلب را با نظرهای خود تصحیح و کامل کنید.